English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (6867 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
so far forth U تا انجا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
whence U که از انجا چه جا
away U مرتبا از انجا
yonder U انجا
thither U انجا
thither U به انجا
thence U از انجا
there U انجا
there U به انجا
there U دراین موضوع انجا
wherever U انجا که
as far as possible U تا انجا که بتوان
as far as possible U تا انجا که میشد
as for as i know U تا انجا که من میدانم
at the top of one's bent U تا انجا که می توان تحمل کرد
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
for a iknow U تا انجا که می دانم
he no longer went there U دیگر انجا نرفت
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
here and there U اینجا انجا
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
i did not find a there U کسی را در انجا نیافتم
i know that place by sight U انجا را
i put the population at 0000 U نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
i stayed there for days U سه روز انجا ماندم
i went there in my own U شخصا` انجا رفتم
i went there particularly to U یک کاره انجا رفتم
iam a to go there U از رفتن به انجا خجالت می کشم
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
it is impossible to live there U در انجا میسرنیست
it is not half bad U انجا بداست
limbers U ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
passing lane U فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
see if he is still there U به بیند او هنوز انجا است یانه
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
stay there till i return U انجا بمانیدتامن برگردم
the population is stationary U شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
thenceforward U از انجا ببعد
there was not a soul U ذی نفسی انجا نبود
thereat U در انجا
therof U از انجا
to ring the changes U کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
we used to play there U ما انجا بازی میکردیم
whereat U که بدان جهت که در انجا
wherefrom U که از انجا
whereon U در انجا
within living memory U تا انجا که مردمان زنده
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com